۱۰ بهمن ۱۳۸۷

بیانیه دانشجویان آزادیخواه وبرابری طلب میبد درمخالفت باجنگ



نه ای بزرگ به جنگ ارتجاعی و امپریالیستی

شنبه ، 29 تیر 1387


جنگی در خواهد گرفت.
اولین جنگ نیست.
پیش از آنها جنگ های دیگری هم بوده است
وقتی جنگ تمام شد.
پیروزمندان بودند و شکست خوردگان
فرودستان سرزمین مغلوبان
گرسنگی می کشیدند و
فرودستان سرزمین فاتحان نیز.



کابوس هولناک جنگ هم چنان چون دشنه ای به خون غلتیده بر قلب خلق ستم دیدۀ تاریخ فرو می رود.
امروز، جهان شاهد جنگ افروزی و نظامی گری نظام سرمایه باهدف برآوردن ضرورت های عینی امپریالیسم یعنی جهانی سازی استبدادی و استعماری می باشد.
نکته ای که باید بدان اشاره کرد این است که منطق سرمایه با ضرورت سلطۀ نیروی قوی تر بر ضعیف تر پیوند ناگستنی دارد و امپریالیسم نیز به نوبۀ خود نتیجۀ حرکت بی امان سرمایه به سوی انحصار است ، انحصاری که از به زیر سیطره کشیدن یا نابودی رقبایی است بوجود می آید که مانع حرکت پرقدرت نظام سلطه می شوند.
امپریالیسم استثمار گر امروزه با توپ و تانک می خواهد آزادی و دموکراسی را به کشورها صادر کند و هر انسان آزاد اندیش و برابر طلبی می داندکه جنگ جزء نابودی شان والای انسانی عمل دیگری انجام نداده است.
واضح است که امپریالیسم از جنگ علاوه بر منافع اقتصادی کلان، سیاست گسترش نفوذ خود در مناطق پر اهمیتی مانند خلیج فارس را فعال می کند و داعیه دموکراسی خواهی او دورغی چندش آور است.
مجتمع نظامی- صنعتی نیز با توجه به این رابطه در تداوم فعالیت های استشار گرایانه جهان سرمایه داری شکل گرفته است . چرا که تداوم گسترش عظیم ترین و پویاترین اقتصاد جهان غرب یعنی آمریکا در تمام دوران پس از جنگ فقط از طریق بودجه های نظامی ، آن هم با ارقام نجومی این کشور به رغم پیامدهای وخیم نظیر، بدهی های داخلی و خارجی آن، همواره حفظ شده است.
متاسفانه در کشورهای جهان سوم که بازار اصلی تولیدات نظامی کشورهای سرمایه داری غرب می باشند، خرید مقادیر عظیم تسلیحات نظامی، آن قسمت از نیروها و منابع ارزشمندی را که می تواند صرف توسعۀ پایه های صنعتی کشور و تامین کالاهای دارای ارزش مصرفی داخلی شود، را به نابودی می کشاند و آنها را به نیروهایی تبدیل می کند که بر ضد خودشان عمل می کنند. بهترین مثالی که در این مورد می توان زد منطقه خاورمیانه است که بخش زیادی از سوخت های فسیلی و منابع زیرزمینی جهان در آن قرار دارد و از موقعیت استراتژیکی خاصی برخورداراست . این منطقه یکی از اصلی ترین وارد کننده های تسلیحات نظامی است.
هم چنین خرید اسلحه ، شمار منابع به ویژه نیروی انسانی متخصص و ماهری که لازم است اسلحۀ مورد نظر را در شرایط آماده به کار نگه دارد جذب می کند. به عنوان نمونه یک هواپیما برای آنکه در وضعیت جنگ باشد به ۴ نفرنیاز دارد که تمام وقت روی آن کار کنند .
ارقام دیگری نیز باید به آنها اضافه کرد ، مثلاً نیروی کار متخصص که در تاسیس تعمیرگاه ها و قسمت های مختلف پشتیبانی به کار می رود به این ترتیب خرید سلاح های عمده از دو سوی به اقتصاد کشورهای در حال رشد فشار می آورد: از سویی نیروی کار متخصص و ماهر را جلب می کند و از سوی دیگر منابع ارزشمند را هدر می دهد و بنیۀ ارزی آنان را تحلیل می برد,
منابعی که اگر در جای مفیدی استفاده شوند قادرند بسیاری از نیازهای ضروری توده های ستم دیده ی این مناطق را مرتفع سازند.
نتیجه گیری : نظام سرمایه، به وسیلۀ مجتمع نظامی- صنعتی خود گره کور و بسیار بغرنج سرمایه داری پیشرفته را با تغییر در ساختارو چارچوب تولید و مصرف می گشاید و این تغییر به سوی جنگ ورزی و نظامی گری در حرکت است. نکتۀ مهم دیگری که باید به آن اشاره کنیم،تجارت اسلحه و جنگ طلبی های نظام سلطه است.
در این جا به نوشته ای ازرزا لوگزامبورگ می پردازیم که در سال ۱۹۱۳ پیش از آغاز جنگ جهانی اول در مورد امتیازات بزرگ تولیدات نظامی در جهت انباشت سرمایه بیان کرده است:
" سفارش های دولتی برای تجهیزات نظامی نه تنها قدرت خریدهای پراکنده را به صورت کمیتی بزرگ متمرکز می سازد بلکه اقتصاد را ازهوس بازی ها ی مصارف شخصی، آزاد می سازد، بدین طریق اقتصاد تقریباً به طور خودکار رشد منظم و موزونی پیدا می کند. سرمایه در نهایت این حرکت خود به خودی و موزون تولید نظامی را ،با مطبوعات و مجلس که وظیفه شان ، به اصطلاح شکل دادن به افکار عمومی است، کنترل می کند و به همین دلیل در نگاه اول به این حوزه از انباشت سرمایه، به نظر می رسد که توانایی گسترش بی پایانی داشته باشد. همۀ تلاش ها برای گسترش آزاد و استقرار پایگاه های عملی برای سرمایه ، عمدتاً به عوامل تاریخی ، اجتماعی و سیاسی وابسته است که خارج از کنترل سرمایه قرار دارد، در حالی که تولیدات نظامی نمایندۀ حیطه ایست که گسترش منظم و روبه پیش آن ظاهراً در درجه اول فقط توسط سرمایه تعیین می شود "
از زمانی که رزالوگزامبورگ، درباره تولیدات نظامی ، چنین مطلبی را نوشت تا به امروز شاهد ظهور و تحکیم نوعی مجتمع نظامی – صنعتی در جهان بوده ایم که رابطه اش با دولت از نظرکیفی کاملاً متفاوت است.
و این درحالیست که نظریه پردازان سیستم بازار آزاد برای فرار از رفتار ایدئولوژیکی عنوانی می کنند که دیگر عصر ایدئولوژی به سر آمده و اینگوه شده است که اجرای فرایند تحقق سرمایه داری به شکل پیچیده نسبت گذشته انجام می شود. اما برخلاف این چرندگویی ها، انسان به دلیل داشتن خودآگاهی نمی تواند فاقد ایدئولوژی باشد.
این روزها ایالات متحده آمریکا با قدرت بخشیدن به مجتمع نظامی- صنعتی خود و صنایع اسلحه سازی اش، یک کاسبی بین المللی تحت سلطه ی خود، به هم زده است کشورهای دیگر سرمایه داری غرب نیزبه نسبت امکانات اقتصادی خود جایگاه بعدی را داشته اند و همچنین دارای ارتباط متقابل و نزدیک میان اقتصاد خود و آمریکا هستند، اهمیت این ارتباط زمانی مشخص می شود که آنها نیز در جهت بدست آوردن انحصار ،هرچند محدودتر از امریکای جنایتکار،از هرکوشش وهمراهی ای دریغ نمی کنند.
فرایند تولیدی که درون مجتمع نظامی صنعتی حاکم است با نیازهای واقعی انسان بیگانه است و گزاف نیست که بگوئیم، توجیه و هدف نهایی این تولید، نابودی کامل بشریت است.
از این مهم نیز ، غافل نباید بود که امپریالیسم ، مبارزات و مقاومت های عادلانۀ خلق ها را در هر موردی به کمک سلطه رسانه ای خود در زیر سایه «تروریسم» مدفون کرده ومی کند. امپریالیسم در وهله نخست به بهانه مبارزه با گروه های ارتجاعی ماننده القاعده عملاً بسیاری از مقاومتهای مترقی خلق ها را در دیگر کشورهای جهان مانند پرو، نپال، افعانستان و ..... به بر چسب تروریسم آلوده می کند ودر گام بعد رهایی خلق ها را به نظریه کاپیتالیستی دموکراسی پیوند زد ودست عمل از دامان موشک ها و هواپیماهای خود در می آورد . در این مقاله با صراحت عنوان می کنیم دو گروه مرتجع و ضد خلقی یعنی امپریالیسم آمریکا و حکومت استبدادی جمهوری اسلامی بیش از یک دهه است که جهان را تبدیل به جام خونین کرده اند.حمامی که در آن هزاران انسان بی گناه، که وابستگی به هیچ کدام از دو گروه ندارند، قتل عام می شوند . هر دو آگاهانه مردم عادی و زحمتکش را مورد هدف قرار می دهند. آن ها بمبهای جهنمی شان را بر روی خانه هایی می ریزند که با وزش بادی ویران می شوند . طرف دیگر این معادله نیز، با بمب گذاری در مکانهایی مانند مترو، اتوبوس و...باز هم زحمتکش ترین قشر جامعه را مورد حمله قرار می دهد.
و تکلیف انقلابی ما ایجاب می کند با آگاهی به برپایی آکسیون ها و مخالفت های گسترده ، به تمامی جنگ های سلطه طلبانه وارتجاعی یک" نه " بزرگ بگوئیم.


زنده باد آزادي

زنده باد برابري


دانشجويان آزاديخواه و برابري طلب ميبد

__________________________________


رفقای کبیر متحد شوید!


چهارشنبه ، 28 فروردين 1387

با تقديم شادباشي صميمانه به مناسبت بازگشت مجدد رفيق بهروز عزيز به جمع همه دانشجويان آزاديخواه و برابري طلب وسپاس و درود بر همه کساني که تا رهايي اين رفيق استوار از پاي ننشستند، در آستانه سالانه «بزرگ روز کارگر» يکبار ديگر دستان گره خورده تمامي رفقاي نزديک و دور را در راستاي برگزاري هرچه شايسته تر اين سالانه به گرمي مي فشاريم. همان گونه که مستحضريد سال ۸۶ بعنوان توشه راهي از تجارب گوناگون، وديعه گرانبهايي را در اختيار ما قرار داد. تجاربي که هر يک فتحي را در زهدان شکست به بار نشست و از هر شب تيره ی دير گذر، طليعه افقي را نمايان ساخت.

همواره پروپاگاند سالانه جهاني کارگران بعنوان يگانه فريادگر عمق و اهميت مبارزات طبقاتي، براي همه نيروهاي آزاديخواه و برابري طلب، قابل توجه و تکيه ديرينه بوده است. امسال نيز با توجه به تقويم مبارزاتي پيش رو و شرايط آتي، پياده سازي مختصات دقيق يک آکسيون کارآمد، در بستر فضاي دانشگاهي خفقان زده، هرچه بيشتر ضرورت مي يابد.

ما دانشجويان آزاديخواه و برابري طلب ميبد دقت نظر رفقاي گرامي را به نکات زير معطوف مي داريم.

«کارمحلي» به عنوان ارزنده ترين ريشه هاي حرکات خودبخودي توده ها علي رغم ضرورت دائمي خود، در مقاطع تاريخي خاصي نظير امروز ما، به لحاظ اثر بخشي و کارآمدي، نسبت به کار متمرکز و شورايي، در درجه دوم قرار مي گيرد.

با توجه به عمق ديرينه فعاليت هريک از رفقاي عزيز در دانشگاه تحصيلی خود، شناسايي افراد، روش کار آنها و حتي پيش بيني تاکتيک هاي اتخاذي از جانب رفقا، از سوي دانشگاه امري روشن و بديهي است. ذکر نکته مسبوق سبب هرچه کمرنگ تر شدن رفتار سياسي پوشيده و افزايش روزافزون هزينه هاي حقوقي درگيري ها مي گردد.و این در حالیست که پرهيز از مقوله عملکرد و تاکتيک آشکار، به هرجهت، يکي از ارکان سياست اصولي مورد توافق ميان همه ماست.

فراموش نکنيم اگر ترميدور زود هنگام جنبش چپ به سبب برخوردهاي پليسي حداکثري در اکسيون ۱۳ آذر سال گذشته توهمي بيش نبود، دليل آن فقط و فقط اتخاذ تاکتيک خودبخودي جبهه هاي گسسته از جانب همگي رفقا بود.

به ياد داشته باشيم بزرگترين دليل ضعف ما پراکندگي و ابهام حدود صريحاً مشخص ما است و

باز به ياد داشته باشيم هر گروهي جز با تصفيه خويش استحکام نمي يابد، پس بياييد حضور خود را عاري از اپورتونيست ها و رويزيونيست ها نموده و با اطمينان خاطر و يقين به رفقاي همراه نه تنها گامي عقب نگذاشته که دوگام به پيش رويم.

هشدار دهي ۴ نکته بالا مارا برآن داشت تا پيشنهاد برگزاري متشکل و متمرکز سالانه جهاني کارگران را در يکي از دانشگاه هاي تهران به همه رفقاي دور و نزديک ارائه نماييم.

ذکر اين نکته در پايان لازم است که رفقاي ما در تهران هزينه هاي گزافي را متحمل شده و مي شوند لذا ما دانشجويان آزاديخواه و برابري طلب شهرستانها طراحي، هماهنگي و اجراي اين سالانه را بايد به تنهايي بر عهده بگيريم.

لازم است رفقاي کبير ما در دانشگاه ها و واحدهاي سراسر کشور اعلام نظر خود را مبني بر موافقت يا مخالفت و يا ارائه طرح هاي ديگرگون يا تکميلي را تا روز جمعه به تاريخ ۳۰/۱/۸۷ اعلام نمايند.تا متعاقبا نتیجه نهایی شور در همان تاریخ به اطلاع همه رفقا برسد.


زنده باد آزادي

زنده باد برابري


دانشجويان آزاديخواه و برابري طلب ميبد

.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر